مدیریت ریسک در بازارهای مالی شامل فرایند شناسایی، تحلیل، و قبول یا رد امور نامشخص در تصمیمگیریهای مربوط به سرمایهگذاری میشود. در اصل فرایند مدیریت ریسک زمانی اتفاق میافتد که یک سرمایهگذار یا مدیر مالی ضررهای احتمالی یک سرمایهگذاری را تحلیل و شناسایی کرده، و سپس تصمیم مناسب را در راستای برنامه سرمایهگذاری میگیرد.
در بازارهای مالی به خصوص بازار بورس، ریسک از سود جداییناپذیر است. هر نوع سرمایهگذاری شامل درجهای از ریسک کردن نیز میشود، که در مورد بعضی از محصولات مالی این ریسک نزدیک به صفر است و برای بعضی از محصولات که بازار پر تورمی دارند این ریسک بالا است. ریسک هم به صورت قطعی و هم به صورت نسبی قابل اندازهگیری است. داشتن درکی دقیق از ریسک در شکلهای مختلف آن میتواند به سرمایهگذاران در درک بهتر فرصتها، معاملات، و هزینههای مرتبط با رویکردهای متفاوت سرمایهگذاری کمک خواهد کرد. با ما همراه باشید تا در خصوص مدیریت ریسک در بازارهای مالی صحبت کنیم.
درک مدیریت ریسک در بازارهای مالی
مدیریت ریسک در بازارهای مالی و بازار بورس همه جا اتفاق میافتد. هنگامی که یک سرمایهگذار به جای خرید سهام یک شرکت، سهام دولتی خریداری میکند، هنگامی که یک مدیر مالی سرمایههای مالی ثابت شرکت را تثبیت ارزش میکند، و هنگامی که یک بانک قبل از صادر کردن چک گزارش حساب مشتری را بررسی میکند، در همه این موارد مدیریت ریسک انجام میشود. کارگزاریهای سهام از ابزارهای مالی مثل اختیارات کالایی (Options) و قراردادهای آتی برای این کار استفاده میکنند، مدیران مالی از استراتژیهایی مانند سبد سرمایهگذاری، تخصیص دارایی و تثبیت ارزش از طریق تعادل حسابهای ارزی این کار را انجام میدهند.
مدیریت ناکافی ریسک میتواند منجر به عواقب سختی برای شرکتها، افراد، و اقتصاد شود. برای مثال بحران مالی سال 2007 به دلیل تصمیمهای بد در مدیریت ریسک اتفاق افتاد. تصمیم بد شامل این بود که بانکهای قرضدهنده به افرادی که اعتبار ضعیفی داشتند نیز وام میدادند، شرکتهای مالی این وامها را خریده، بستهبندی کرده و از نو میفروختند، و مبالغ هنگفتی در سهامهایی که به پشتوانه این وامهای پر ریسک صادر شده بود سرمایهگذاری شد.
انواع ریسک و مدیریت ریسک در بازارهای مالی
در ادامه بعضی از انواع ریسک که در بازارهای مالی و بازار بورس لازم است به آنها توجه شود معرفی میشود. همان طور که پیشتر اشاره شد در همه جای بازارهای مالی انواع مختلف ریسک وجود دارد. هیچ سرمایهگذاری نمیتواند بدون در معرض ریسک قرار گرفتن، به دنبال سود بگردد. مدیریت ریسک در بازارهای مالی حول همین مفهوم شکل گرفته است که ریسکهای بازار قابل پیشبینی، شناسایی، و رفع و رجوع هستند.
ریسک بازار
همان طور که از نام آن مشخص است، شامل هر نوع ریسکی میشود که از بازاری که در آن سرمایهگذاری کردهاید ممکن است ایجاد شود. برای مثال اگر شما یک فروشنده لباس باشید، افزایش گرایش خریداران به خرید آنلاین میتواند برای شما یک ریسک بازار محسوب شود.
ریسک اعتباری
این ریسک شامل این احتمال میشود که به خاطر قصور فردی دیگر در انجام وظایفش مطابق قرارداد شما دچار ضرر شوید. برای مثال، محصولات را به مشتری با شرایط پرداخت 30 روزه تحویل میدهید و مشتری سر موعد غیب میشود. ریسک اعتباری همان موضوعی است که در هنگام افتتاح حساب جاری در بانک مورد بررسی قرار میگیرد. مشکلاتی که معمولا از بابت چکهای بیمحل به وجود میآید نیز در دسته ریسک اعتباری طبقهبندی میشوند.
ریسک نقدشوندگی
این ریسک تحت عنوان ریسک پولی نیز شناخته میشود. این دسته شامل تمام ریسکهایی میشود که در هنگام فروش یک دارایی ممکن است با آنها موجه شوید. اگر چیزی مانع نقد شدن سریع دارایی شما میشود، آن وقت میتوانید آن چیز را یک ریسک نقدشوندگی در نظر بگیرید.
در موارد زیادی ریسک نقدشوندگی منجر به کاهش ارزش دارایی سرمایهگذار میشود. برای مثال، بازار املاک سود مناسبی دارد و نقدشوندگی بالایی نیز دارد. اما در صورتی که سرمایه خود را در ملک سرمایهگذاری کنید و به هر دلیلی ناگهان به سرمایه خود احتیاج پیدا کنید، شانس زیادی وجود دارد که نتوانید با قیمت عادی آن را بفروشید.
ریسک عملیاتی
ریسک عملیاتی یک اصطلاح کلی برای پوشش دادن تمام ریسکهای دیگری است که یک کسب و کار در فعالیت روزانه خود ممکن است با آنها مواجه شود. مشکلات کارمندان، سرقت، کلاهبرداری، مشکلات قانونی، برنامهریزیهای مالی غیر واقعگرایانه، بودجه کم و برنامههای بازاریابی غیر دقیق، همه میتوانند برای یک کسب و کار به عنوان ریسک عملیاتی در نظر گرفته شوند.
مدیریت ریسک در بازارهای مالی چطور انجام میشود؟
اغلب ما عادت داریم وقتی اسم «ریسک» وسط میآید از پیش رویکرد منفی داشته باشیم. اما به هر حال، در جهان سرمایهگذاری، ریسک از کارکرد قابلقبول جداییناپذیر بوده و ضروری است. تعریف عمومی ریسک سرمایهگذاری شامل «انحراف از نتیجه مورد انتظار» میشود. میتوانیم این انحراف را به صورت مطلق و قطعی یا در نسبت با چیزهای دیگر بیان کنیم.
در حالی که انحراف در نتیجه میتواند مثبت یا منفی باشد، کارشناسان سرمایهگذاری در مجموع با این موضوع موافق هستند که انحراف تا حدی نتیجه مورد هدف در سرمایهگذاری شما بوده است. چرا که برای به دست آوردن سود بیشتر توقع میرود ریسک بیشتری کنید. در مجموع این موضوع نیز مورد توافق است که افزایش ریسک به معنای افزایش نوسان نیز هست. در حالی که کارشناسان به شکل مداوم در حال جستجوی روشهایی برای کاهش این نوسان هستند و گاهی نیز موفق میشوند روشی پیدا کنند، هیچ توافقی بین آنها وجود ندارد که بهترین روش این کار چیست.
مدیریت ریسک در بازارهای مالی و روانشناسی
تصمیمگیریهای مالی در موارد زیادی با حالت روانی تصمیمگیرنده ارتباط دارند. محققان در رشته اقتصاد رفتاری یک عنصر بسیار مهم به معادله ریسک اضافه کردهاند، و آن اثبات عدم تقارن بین سود و زیان در ذهن بیشتر افراد است. اگر بخواهیم خیلی ساده بگوییم، سرمایهگذاران اغلب درد مرتبط با ضرر را چیزی حدود دو برابر احساس خوب آمیخته با سود تخمین میزنند.
اغلب آن چیزی که سرمایهگذاران بازار بورس واقعا میخواهند بدانند فقط این نیست که چقدر قیمت از نتیجه مورد انتظار انحراف خواهد داشت، بلکه میخواهند بدانند وقتی نتیجه منحرف شد چقدر همه چیز بد میشود. فرمول «ارزش بر ریسک» با هدف پاسخ دادن به همین پرسش ایجاد شده. ایده پشت آن شامل شناسایی این است که یک سرمایهگذاری در یک دوره مشخص چقدر میتوانند زیانبار باشد. برای مثال، گزارهای که در ادامه میآید را میتوان یک مثال ارزش بر ریسک در نظر گرفت: «با حدود 95% از قطعیت، بیشترین مبلغی که شما ممکن است در یک سرمایهگذاری 1000 دلاری دو ساله از دست بدهید 200 دلار است». سطح قطعیت بر پایه ویژگیها آماری سرمایهگذاری و شکل انحنای توزیع آن مشخص میشود.
مدیریت ریسک انفعالی
یکی دیگر از گرایشهای رفتاری شامل روند نزولی میشود، که به هر دورهای که در آن بازده یک محصول نسبت به دوره پیش از آن منفی باشد اطلاق میشود. در اندازهگیری روندهای نزولی، سعی میکنیم سه چیز را مشخص کنیم:
- میزان منفی بودن هر دوره (چقدر بد)
- طول هر دوره (چقدر بلند)
- میزان روی دادن (چند بار)
برای مثال، برای اینکه بفهمیم چطور یک وام دو نفره از یک خرید سهام شاخص S&P 500 سودآورتر است، لازم بدانیم به نسبت چقدر ریسک بیشتری هم دارد. یکی از معیارهایی که برای این کار مورد استفاده قرار میگیرد معروف به بتا (beta) است، که بر اساس ترتیبات آماری کواریانس (covariance) تشکیل شده است. بتا اگر بزرگتر از 1 باشد نشان دهنده ریسک بیشتر از بازار است. بتا به ما کمک میکند مفاهیم ریسک انفعالی و ریسک فعال را متوجه شویم. برای محاسبه این ریسک انفعالی لازم است روند رشد بازار یا امنترین نرخ سود با سرمایهگذاری فعلی مقایسه شود.
مدیریت ریسک فعال
اگر سطح ریسک بازار بورس یا ریسک سیستماتیک تنها عامل تعیین کننده بود، آن وقت میزان بازگشت سرمایه همیشه برابر با اضافی بتا نسبت به سود بازار بود. اما معلوم است که وضع این طور نیست: سودها به خاطر چندین عامل بی ارتباط به ریسک بازار متفاوت هستند. مدیران سرمایهگذاری که یک استراتژی فعال را دنبال میکنند ریسکهای دیگر را برای دستیابی به سود در مقابل سود بازار معیار میگیرند. استراتژیهای مدیریت ریسک فعال شامل تاکتیکهای برای لوریج سهام، انتخاب بخش یا کشور، تحلیل فاندامنتال، اندازهگیری معاملات، و تحلیل تکنیکال میشود.
مدیریت ریسک در بازارهای مالی و بازار بورس به صورت فعال با شناسایی آلفا، که معیاری برای سود مازاد است انجام میشود. مدیران مالی فعالی که به دنبال سود مازاد میگردند، سرمایهگذاران را در معرض ریسک آلفا قرار میدهند، که ریسکی است که نتایج شرطبندی آنها مشخص میکند بیشتر منفی است تا مثبت. برای مثال، یک مدیر مالی ممکن است فکر کند که بخش انرژی فروش بیشتری از شاخص نزدک دارد و وزن پورتفولیو خود را به این بخش اختصاص دهد. اگر توسعه اقتصادی غیرمنتظره باعث شود سهام انرژی افت قابل توجهی کند، این مدیر به احتمال زیاد کارکرد ضعیفی ارائه داده و این مثالی از ریسک آلفا محسوب میشود.
هزینه ریسک
در مجموع هر چه بیشتر یک سرمایه فعال و مدیر آن نشان بدهند که قادر به تولید آلفا هستند، حقالزحمههای بیشتری نیز از سرمایهگذاران برای قرار گرفتن در معرض استراتژیهای آلفای خود دریافت میکنند. این میزان معمولا در کارگزاریهای غربی نسبت به سهامهای کمخطر و امن چیزی حدود 10 به 1 است. تفاوت قیمت بین استراتژیهای انفعالی و فعال بسیاری از سرمایهگذاران را ترغیب میکند این ریسکها را شناسایی و جدا کنند. به این فرایند آلفای متحرک گفته میشود، و با این ایده همراه است که جزء آلفایی که در یک سود کلی وجود دارد جدا از جزء بتا است.
تثبیت ارزش و همسوسازی
تثبیت ارزش (Hedging) شامل فرایند جستجوی داراییها یا رویدادهایی است که همسویی ضعیف یا منفی با امور مالی سازمان دارند. همسوسازی میزان گرایش دو محصول مالی برای تغییر یا عدم تغییر با یکدیگر را اندازهگیری میکند. این گرایش با مقادیر -1 و +1 کمی میشود. همسویی +1 به همسویی کامل اشاره دارد و به این معنی است که میتوان انتظار داشت دو محصول با هم تغییر میکنند. همسویی -1 نیز به همسویی منفی اشاره دارد، که به این معنی است که میتوان انتظار داشت دو محصول با هم، اما در دو مسیر متفاوت تغییر کنند.
مفهوم همسویی منفی در تثبیت ارزش و مدیریت ریسک نقشی کلیدی ایفا میکند. مدیریت ریسک در موارد زیادی درگیر استفاده از محصولی مالی میشود که همسویی منفی با رویکرد کلی سرمایهگذاری دارد. برای مثال یک قرارداد آتی که برای تثبیت ارزش یک محصول زیرین ارائه میشود از مفهوم همسویی منفی استفاده میکند. اگر قیمت محصول زیرین شروع به افزایش کند، ارزش قرارداد آتی نیز افزایش خواهد یافت، و بخشی یا تمام ضررهایی که روی میدهد را کنار میگذارد. میزان حفاظتی که از طریق تثبیت ارزش ارائه میشود بستگی به رابطه منفی بین دو محصول مالی دارد.
معمولا مدیران مالی برای حفظ جلوگیری از ضرر به واسطه نوسانات قیمت یا تورم، از راهکارهای مختلفی برای تثبیت ارزش استفاده میکنند. یکی از راههای ساده برای تثبیت ارزش، به خصوص در وضعیت نوسان پولی، استفاده از حسابهای ارزی است. این کار به سرمایهگذاران اجازه میدهد با نگهداری ارزهای غیر همسو، از خطر سقوط ارزش پولی خارج شوند.
سخن پایانی
مدیریت ریسک در بازارهای مالی به فرایند پیشبینی، شناسایی، و تصمیمگیری در مورد ریسکهای مختلف سرمایهگذاری گفته میشود. امروزه بر هیچ کس پوشیده نیست که هر چه یک سرمایهگذاری سود بیشتری داشته باشد، به احتمال زیاد ریسک بیشتری نیز در بر دارد. فرایند مدیریت ریسک شامل محاسبه این سود و زیان و اندازهگیری دقیق آن میشود. روشها و فرمولهای مختلفی برای مدیریت ریسک چه به صورت قطعی و چه به صورت نسبی تعریف شده است. سرمایهگذاران از طریق تحلیل ریسک پیش از اقدام به سرمایهگذاری به دقت بررسی میکنند تا بفهمند اگر پیشبینی آنها درست در نیامد چقدر متضرر میشوند.
رویکردهای مختلف در مدیریت ریسک در بازارهای مالی بر اساس انفعالی یا فعال بودن استراتژی از هم تفکیک میشوند. در حالی که رویکرد انفعالی میزان سود احتمالی را در کنار روند رشد بازار (یا بانکی) بررسی میکند، در رویکرد فعال میزان سود بر اساس چندین محصول دیگر بررسی و اندازهگیری میشود. کارگزاریهایی که خدمات مدیریت ریسک فعال ارائه میدهند حقالزحمهای در حدود 10 برابر کارگزاریهای دیگر دریافت میکنند. دلیل این موضوع به سادگی همان پیوستگی اجتنابناپذیر سود و ریسک است، چرا که با داشتن مدیریت ریسک فعال شانس معاملهگران برای به دست آوردن بیشترین سود ممکن تا حد بسیار زیادی افزایش پیدا میکند.